گل من گریه نکن...
که در این شب زدگی بیشترم میسوزی...
من چو مرغ قفسم..
تو در این کنج قفس بال و پرم میسوزی...
دل به امید ببند...
نا امیدی کفر است...
سلامبه وب سایت من هم سر بزن تازه راش انداختم
سلام ؛ وبلاگ قشنگی دارین امیدوارم با به روز کردن مداوم روز به روز بر قشنگیه وبلاگتون اضافه کنین.خوشحالم میکنی نظرتونو در مورد وبلاگم بدونم.موفق باشین.
چه قدر این شعر آشنا بود !دو سه بار خوندم تا یادم اومد کجا دیدمشنا امیدی ...دورهء بدی شده
دل به امید بستم...
حالا کجا دیدیش؟! چون من خودم از رو دفترچه خاطراتم نوشتم!
تو هم برا من نوشته بودی اینو تو دفتر خاطراتم !با همین تاکیدا هم ! یادت اومد ؟
:))) جدییییییییییی؟! نهههه!
سلام
به وب سایت من هم سر بزن تازه راش انداختم
سلام ؛ وبلاگ قشنگی دارین امیدوارم با به روز کردن مداوم روز به روز بر قشنگیه وبلاگتون اضافه کنین.خوشحالم میکنی نظرتونو در مورد وبلاگم بدونم.
موفق باشین.
چه قدر این شعر آشنا بود !
دو سه بار خوندم تا یادم اومد کجا دیدمش
نا امیدی ...
دورهء بدی شده
دل به امید بستم...
حالا کجا دیدیش؟! چون من خودم از رو دفترچه خاطراتم نوشتم!
تو هم برا من نوشته بودی اینو تو دفتر خاطراتم !
با همین تاکیدا هم ! یادت اومد ؟
:))) جدییییییییییی؟! نهههه!