اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم
فلج میشدیم
به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هرگز نمیتوانستیم پرواز کنیم.
من نیرو خواستم و خداوند مشکلاتی سر راهم قرار داد تا قوی شوم
من دانش خواستم و خداوند مسائلی برای حل کردن به من داد.
من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من قدرت تفکر و زور بازو داد تا کار کنم.
من شهامت خواستم و خداوند موانعی سر راهم قرار داد تا آنها را از میان بردارم.
من انگیزه خواستم و خداوند کسانی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.
من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به دیگران محبت کنم.

من به آنچه خواستم نرسیدم...
اما آنچه نیاز داشتم به من داده شد...

از کتاب پروانه و پیله