سیزدهمین روز از این ماه روز نحسی بود حالا گیریم نحسی هیچ ربطی به عدد ۱۳ نداشته باشه! 

الان یادم نمیاد دقیقا چرا اما یادمه که اون روز تمام راه دانشکده تا رسیدن به در اصلی رو در حال قورت دادن بغض بودم! 

با عرض پوزش از تمام آدمهای آشنا و غیر آشنایی که اینجا رو میخونن بخشی از اون بغض به دلیل پی بردن به عمق این موضوع بود که همه آدمها قسمتی در وجودشون دارن که واقعا غیر قابل تحمله! حتی خودم! 

امروز به استادمون میگم پایان ناممون اعصابمو داره خورد میکنه چون انگار پا در هواست و یه جورایی معلقه در فضا! حالا بماند که تا آخرش با کنایه خاصی هر چند مدت یکبار میگفت حالا پات رسید زمین یا نه! قضیه اینه که کل زندگی این مدلیه نه فقط پایان نامه! 


 

خدایا... 

خواهش میکنم با من رفتاری رو نکن که شایستشم... 

در حقم کاری کن که شایسته ی خدایی توست!

نمیدونم من دارم درست زندگی میکنم یا تو!... شاید هیچ کدوممون! 

نمی دونم اونکه پرش از ارتفاع میره و ریسک مردن به بدترین شکلو به جون میخره واسه همون یه لحظه لذت جدا بودن از سطحی سفت! اون درست تر زندگی میکنه یا کسی که برای گذاشتن یه قدم به جلوتر حتما از سفت بودنش مطمئن میشه و بعد حرکت میکنه...  


 

سه تا گل روی مانتوم مثل یه جور تست روانشناسی عمل میکنه...من انواع و اقسام واکنش ها رو از اینکه...وای...فوق العاده اس مانتوت...تا اینکه...این چیه پوشیدی؟! خیلی بچه گونه اس!؟..دیدم و جالب اینجاست که من فقط نظاره گرم و تو اصل قضیه که خودم عاشقشونم تفاوتی ایجاد نمیکنه!

 

شاید اگر زندگی به همین منوالی که داره میگذره برای همیشه میگذشت من توهم ابدی بودنش رو میزدم! و از این قضیه استقبال میکردم! 


تازگی ها زندگی تو اجتماعی که تقریبا هیچ چیزش رو نمی فهمم به معنای واقعی اذیتم میکنه. نمی تونم باور کنم که کسی برای گرفتن دارویی به راحتی خوردن آبی دروغ بگه در صورتی که خودم برای اجرای همچین نمایشی باید روزها تمرین کنم! 

نمیتونم شاید هم نمیخوام باور کنم که زنی که دیروز با التماس میخواست داروهای بچه یتیمش رو که حالا شیمی درمانی میشه و نمیتونه استفاده کنه پس بده...فقط داشت نقش بازی میکرد...اون همه بدبختی تو اون چهره که دیگه دروغ نبود؟!  

اما انقدر تو این روزا از این داستانا شنیدم که به هیچ چیز و هیچ کس نمی تونم اعتماد کنم...به نظرم ما بدترین آدمهای زمین هستیم که به همدیگه حتی با وجود این همه مشترکات رحم نمی کنیم!