مولای من
تو انقدر بزرگی که من چیزی نیستم در موردت حرف بزنم...
مولا از تو آزاده تر کسی را سراغ ندارم...از تو شجاع تر ...از تو مهربان تر...از تو قهرمان تر...نه نه...هیچکس!
یا ابا عبد الله
کمکم کن
کمکم کن که مثل تو آزاده باشم...کمکم کن که زندونی هیچکدوم از خواهشهای نفسانیم نباشم..
کمکم کن درست فکر کنم...درست مبارزه کنم...کمکم کن که به خاطر خدا از همه چیزم بگذرم...
کمکم کن قدر داشتنت رو بدونم!
میخوام مثل تو از هیچ قدرتی جز خدا نترسم...میخوام مثل تو اگه همه دنیا هم حاضر شدن زیر بار ظلم باشن من حاضر نباشم بهم ظلم کنن!
میخوام اگه همه آدما هم سکوت کردن من فریاد بزنم...من عدالتو بخوام...
ممنونم...
ممنونم که انقدر درسهای با ارزش بهمون دادین...
ممنوم...واسه اینکه اگه نبودی دیگه اسلامی دیگه عقیده و ایمانی وجود نداشت...
یا حسین(ع)
به من اجازه بده که یکی از کوچکترین یارانت باشم...کمکم کن
salam
weboge ghashangy dary movafagh bashy be manma sar bezan
bye
«بابا انار دارد»، بنویس! معلم می گوید و او به یاد می آورد دست های لرزان بابا هیچ اناری ندارد، میان شیارهای پینه بسته دستانش، جز رنج چیز دیگری نیست. معلم هجی می کند انار می شنود «فقر»؛ معلم می گوید: «نان دارد»، می داند که، دروغ است هیچ نانی ندارد، معلم می گوید: «آن مرد در باران آمد» می نویسد، آن مرد در باران رفت و هرگز نیامد.
داستان فقر، داستان کهنه ایست، فقر، دستان گشاده ای دارد که گاه بی هراس از در و دیوار یک خانه بالا می رود و تا سقف تحمل آدم ها، نفسگیر می شود. نه آدم ها شبیه همند و نه خواسته هایشان شبیه تر، آنقدر که همه دخترک ها به فکر چشمان عروسکند و پسرک ها در پی فهم تیر تفنگ؛ همه مردها زندگی را با تمام ابعادش برای چار دیواری خانه هایشان می خواهند و همه زن ها در آرزوی آنند که هیچ وقت فرزندانشان الفبای گرسنگی را نیاموزند،
فقر برای خیلی ها آشناست ....
سلام
میدونستی که بلندترین فریاد سکوته؟
میدونستی که امام نه به خاطر منو تو بلکه چیزایی خیلی بالاتر از ما خودشو عزیزتریناشو فدا کرد ؟
و میدونستی که هنوز ما حسین رو نشناختیم و فقط ازش یه اسم میدونیم و یه فیلم ؟
تو که اینا همه رو میدونی . پس چطور میخوای یار اون باشی ؟
حسین نه قهرمانه . نه بزرگه و نه آزاده
اصلا مولایی وجود نداره
اون اصلا مال این دنیا نیست
مال هیچ کدوم ماها نیست
کتاب خورها میگن که عاشورا یه ایدئولوژیه
اما من میگم که فقط حافظ فهمید که عاشورا چیه .
اونجا که میگه :
گفت کان یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
آره . اگه حسین تو دنیا می موند ...
نمیخوام ناراحتت کنم یا از حرفات ایراد بگیرم . آره تو حق داری
همه ما حق داریم .
اما کیه بگه که وقتی حسین فریاد زد
هل من ناصر ینصرنی
منظورش اون نبوده
و کیه که بگه من جواب حسین رو دادم ؟
میدونم...امام واسه خیلی چیزهای باارزش تر از همه چیزش گذشت...ولی قبول ندارم که بلندترین فریاد سکوته...این حرف واسه همه جا درست نیست...
راست میگی...ما حسین رو نشناختیم...اگه شناخته بودیم...واسه همینه که از خودش کمک میخوام تا بشناسمش...حسین اومد که بگه ببین منم مثل تو یه انسانم ولی ببین کجا وایسادم...ببین هدفام چیه؟!...اومد دستامونو بگیره و بهمون نشون بده واسه چی به دنیا اومدیم؟...حسین عاشقه...حسین ناراحت همه کسانی که بر علیه اونن آخه خیلی دوسشون داره نمیخواد گمراه باشن...اون نهایت کمال...ولی باور کن که مثل ما از گوشت و خون و استخوانه...اون کسی نیست که از آسمون اومده باشه...اونم از همین زمین خاکیه ولی انقدر بزرگ که قدش به آسمونا میرسه بلکه بزرگ تر ...
ممنون که نظر دادی...
او می برید و من می بریدم /// او از حسین سر من از حسین دل ... التماس دعا پریا جون
یکی از اشعاری که ابا عبدا... در روز عاشورا می خواند و آن را شعار خودش ساخته بود:
الموت اولی من رکوب العار
و العار اولی من دخول النار
نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستی بهتر و عزیزتر و محبوبتر است. اسم این شعار را باید گذاشت شعار آزادی، شعار عزت، شعار شرافت.
سلام ..خیلی خوب نوشتی ...راستی ۹۱۲ هم آپدیت شد!!
آمین
تو میلم چیزی نبود..