زندگی میشه راه راه...سیاه...سفید... 

سفیدیه میشه خوشی های سطحی...سیاهیه دردهای عمیق... 

انقدر سیاهیه بزرگ میشه که سفیده روش کم میشه...میشه خاکستری...زندگی میشه تسلسل این دو رنگ! خاکستری و سیاه! 

من میشم همون آدمی که دوست داره فرار کنه...دوست داره چشاشو ببنده و هزارتا مشکلو نبینه...همون آدم ضعیف...

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 ب.ظ http://www.maheman2007.blogsky.com

سلام دوست خوبم
زیبا و جالب بود
اگه میشه به منم سر بزنی ممنون میشم
و البته حتما نظر هم بدی

شمع یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:01 ق.ظ http://shamnevis.blogsky.com

چه بگویم که ، فراق از غم تنهایی من
می زند ناله ی که "ای بی چاره ی من "
صدهزاران سخن از چاره گشایان گفتی
یک نظر نیز بکن بر دل بیچاره ی من

چرا من این روزا هر کی رو می بینم خاسکتریه؟!

قشنگ بود

پریا جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:22 ب.ظ

khili narahati chera

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد