امروز موقع اذان ظهر٬ به این فکر میکردم که آخرین اذان ظهر سال ۸۹...! و این آخرینحس عجیبی رو به وجود آورد...!اینکه ۸۹ گذشته...تموم شده و دیگه برنمیگرده حسی شبیه شادی و غم توأمان! میده...و امروز برعکس سالهای پیش فکر میکنم که شاید این تصور آخرین روز و شروع سال دیگه به آدم انگیزه ای برای تغییر بده٬ اما در حقیقت همه چیز یا حداقل یه چیز اساسی تو دنیا ثابت و جاری است و ما باید یاد بگیریم انطباق رو و این اصلا به معنی تسلیم نیست...امیدوارم اگه خودمم نگرفتم چی گفتم شماها بگیرین! ؛) 

سال ۸۹ خوب شروع شد...از اون سالهایی که موقع تحویل سالش آرامش خاصی داری...و احتمالا همه ی سالها خوبن...چون خوب بودن نسبی است! و بستگی داره به اینکه... 

امسال اولین سالی بود تجربه شب کاری رو داشتم و کلی تجربه پیدا کردم...هم شب کاری هم کار کردن تو بیمارستان٬ آدم رو وارد دنیای بزرگتری میکنه که توش آدمهای مختلف٬ با عقاید و رفتار و منش و مذهب و لهجه مختلف وجود دارن...آدمهایی رو که دردهای بزرگ دارن و خدا میدونه که دیدنشون چقدر به من یادآوری میکرد که شکر کنم و سر هر چیز مسخره ای خودم رو نبازم...! 

امسال برای اولین بار کویر رو دیدم و انقدر خاطراتش تو ذهنم زنده اس که میتونم با یادآوریش دوباره آرامش بگیرم...امسال برای اولین بار دیدن دنیا به صورت شفاف رو بدون احتیاج به وسیله ای! تجربه کردم... 

امسال برای اولین بار چله گرفتم...اجر اخروی نمی دونم داره یا نه...اما اجر دنیویشو گرفتم بدجووور! 

امسال داره عالی تموم میشه...به خاطر حضور کس دیگری در زندگیم...به خاطر تمام حس هایی که کم داشتم و حالا اشباع شدم...به خاطر بودن همراهی که دربندش بودن به معنی آزادی است! (وای به حالتون واسه این تیکه نظر بدین! :)  ) 

خدا رو شکر....خدارو شکر...خداروشکر...نه میلیون...نه میلیارد...نه...بی نهایت...اندازه خودش!...اندازه ی خدا.... 

امیدوارم سالی که میاد بهترین سالی باشه که تا حالا زندگی کردیم...برای هممون...برای همه...سالی باشه پر از سلامتی و شادی و تغییرهایی که برای تو مسیر قرار گرفتن لازمه...امیدوارم که هممون رو خدا کمک کنه و با چیزهایی که توانایی تحملش رو نداریم..با چیزهای سخت آزمایش نکنه...واسه همتون بهترین ها رو میخوام...خیلی خیلی خیلی دعا کنین ؛) 

 

عیدتون مبارک...

نظرات 15 + ارسال نظر
a30 یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ب.ظ

هووووووووراااااااااااااااااا بالا خره اول شدممممممممممممممممم!!!!

a30 یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:25 ب.ظ

انقدر حول بودم برای اینکه "اولین نفر باشم " ،که قبل از اینکه پست رو بخونم ، کامنتم رو گذاشتم.
;-)

ولی حالا؛
دیدمش
خوندمش
فهمیدمش
درکش کردم
حسش کردم
و زندگیش کردم

بنظرم بهترین کاری که آدم میتونه تو آخرین ساعات سال انجام بده،
مرور و آنالیز کردن سال قبل و تجربه گرفتن از

مسائل و مشکلات، خوشی ها و ناخوشی ها ، ملایمات و ناملایمات ، سستی ها و سختی ها ،غمها و شادی ها....

ست.

و بعدش تصمیم گرفتن و آرزو کردن بهترین چیزها برای سال جدید....


شادم با شادیت
خوشحالم بخاطر خوشحالیت از تجربه هایی که پیدا کردی

و خوبیت انقدر زیاده که همه بدی ها رو هم خوب میبینی....

حیف که گفتی نظری راجع به یه قسمت از پستت ندیم

وگرنه میگفتم که؛
تا حالا هیچ سالی اینقدر منتظر تموم شدن سال نبودم و بعدش شروع شدن هر چه زودتر و بعدش.....

وگرنه میگفتم که؛
شکر خدا رو بخاطر لطفی که به "من" کرد و مطمئنم که هیچ جوری نمیتونم شکرش کنم....

وگرنه میگفتم که؛
چقدر گلی....
چقدر محبت داری...
چقدر باهات بودن آرامش میده....

و خیلی چیزای دیگه که نمیتونم بگم.....


و حرف آخر ، خدا کنه که "اون کس دیگر"، لایق باشه...

برات از خدا، بهترین ها رو که به صلاحت هست آرزو دارم
موفق و پیروز و شاد باشیییییی.
م.ت.د.خ.ه.

سال نوت مبارک
;-)

شکر

بارون دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ

اینو یادت رفت بگی که حسابی بی معرفت شدی این سال.البته حقم داری با این همه که زندگیت شلوغ شده،هر چیزی یه اولویتی باید داشته باشه ....

خیلیییییییییی خوشخالم برات که سال خوبی بود برات و امیدوارم بستر اتفاقای خیلیییی ناب و مبارک باشه برات ...

خیلیییییی بیشتر از اونی که فکر کنی تک تک جملات این متن منو خوشحالم کرد

چه خوب و چه عالی که a30 "وگرنه میگفتم که" ها رو گفت ...

سال نوت مبارک دوست عزیز :)

حق داری...اما اگه به اولویت باشه...تو همچنان جزو اولویت های ذهنمی عزیزم...امیدوارم باور کنی....
خیلییییییییییییییی دوست دارم و همیشه همیشه برات از خدا بهترین ها رو میخوام ...
دوست جون جونی گلم...عید تو هم مبارک... ؛)

[ بدون نام ] دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ق.ظ

سلااام
سال نو مبارک
حضور کس دیگه؟؟
ینییییییییی؟؟؟
خیره ایشالله

sayeh دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ

sale not mobarac azizam.
doa haee ke kardi vaghean ziba bodan..
manam arezoo mikonam emsal vasat sali bashe ke salahesh to khaste ha o arezoo haye to bashe..

moraghebe khodet bash

واااااااااااااااااااای... چه سورپریزیییییییی :دی
سال نو تو هم عزیز دلم...مرسی برای آرزوی قشنگت...امیدوارم در مورد تو هم همینطور باشه...
دلم برات تنگیده دختر... ؛)

منصوره دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ب.ظ

آمین
چقد این پستت شبیه آخرین نوشته ی من تو دفتر خاطراتمه!البته جز یه تیکش:)
چقد دعا بخصوص از نوع قبل سال تحویلش حالمو خوب می کنه!
چقد امسال احساس پیری کردم!:(
بهترین اتفاقا رو برات آرزو می کنم دوست گلم:*

البته درستش اینه که:
چقدر خاطرت شبیه این پست منه!!! :دی
چرااااا دوستم احساس پیری کردی؟! تازه اول بچگیس!! :)
برای تو هم عزیزم... :*

a30 سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ق.ظ

به منصوره:

انشاء الله که تو ی امسال (اگه صلاحه) شما هم آخر سال تو پست آخرت ، برات یه قسمت یا به قول خودت "یه تیکه" اضافه بشه...

;-)))))

سال نوت مبارک
سالی همرا ه با بهترین آرزو ها برات آرزومندم....

منصوره سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:44 ب.ظ

سال نوی شمام مبارک.
بهترینها رو برا هردوتون آرزو میکنم.

دکتر حیران پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ب.ظ

راجع به اون تیکه باید بگم که دیشب خواهر منم قاطی خروسا شد.و من دچار افسردگی شدم.احساس میکنم دیگه نمیتونیم مثه خواهر باشیم.(با اینکه قبلشم اونجوری خواهر نبودیم) رفتن دوستای ادم هم یه حس خاصی میده.شادی که تهش ناراحتیه.بدون که من راضی نبودم:-)

خودم جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:46 ق.ظ

:))
میدونی چیه؟! هم خونواده هم دوستای آدم چون حضور کس دیگه ای ! رو نمی پذیرن به نظرشون میاد که اون طرف عوض شده...یعنی خود من هم قبلا مثل تو فکر میکردم...ولی حالا که تو اون موقعیتم میبینم که واقعا آدم عوض نمیشه...شاید مدتی طول بکشه تا بتونه تعادل رو برقرار کنه ولی روابطش با آدمها عوض نمیشه

هستی پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ق.ظ

سلااام عزیز
مبارک باشه
چه بی خبر!!

منصوره پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ب.ظ

وقتی پریا می میرد....
کوشی دختریم؟!!!!!!!!!!!!

a30 پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:43 ب.ظ

به منصوره:
با مرام ، اینه رسم رفاقت؟؟؟؟!!!!!
دشمناش بترکن ، له بشن ، سوراخ سوراخ بشن و .....

;)
این روزا روزای آرامش ، و آرامش ِ قبل طوفانه...

;)


پریای عزیز، برقرار باشی و محکم و شاد و دلخوش و استوار و ....

منصوره جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 ب.ظ

قبول آقا ننویس!!!!!!!!تسلیم!:)
بر منکرش لگد!بترکن خب!

a30 شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ب.ظ

به منصوره:

تو همیشه در نقش یک سوپر من بودی، هستی ، و خواهی بود...
;)

و دوست شفیق و رفیق صدیق.

استوار باشی و مسحتکم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد