اگر روزی همه...همه اهل زمین تصمیم بگیریم که از دهانمون فقط برای خوردن استفاده کنیم...واژه هامون رو فراموش کنیم...تارهای صوتیمون رو تعطیل کنیم...اونوقت شاید راه بهتری برای فهمیدن هم پیدا کنیم...راهی که من بهش میگم گفتگوی زلال!...نگاه...! 

نگاه خیلی خیلی صادقانه تر از کلمه هاس...و من بیشتر دوسش دارم حتی اگر ناراحت کننده باشه... 

من اون نگاهی رو که همه دنیای تورو به سخره میگیره...همه کارای روزمره ی تورو پوچ و همه دلبستگی هاتو بی معنی میدونه رو....بیشتر از کلمات خیلی خیلی محبت آمیز دلخوشکونک! دوست دارم...  

من اون نگاه خسته ی بی حوصله از حضور مهمون و دوست رو بیشتر از تعارف ها و اصرارها و قسم ها دوست دارم... 

من نگاه پر از سرزنش رو بیشتر از تعریف های مدام الکی و دروغی دوست دارم.... 

من نگاه پر از نفرت رو بیشتر از کلمه های عاشقانه ی بی اساس طوطی وار دوست دارم... 

دوست دارمشون نه به خاطر خوب بودنشون.... به خاطر راست بودنشون! 

چشمهاشو بست...مرده بود...یعنی وقتی چشمهاشو بست فهمیدم که مرده...نگاه رو ازش گرفت! 


 اینجا رو بخونید...به نظرم زیباست

نظرات 8 + ارسال نظر
a30 شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ق.ظ

نگاه زلال!!!
صدای ضلال؟؟؟

نگاه!!!

صدا !!!

نه گاه ، گاه ،به زلالیی که گفته میشه ،میشه پیدا ش کرد و بیشتر مواقع ضلالِ .

یادمون دادن، یاد گرفتیم که طوری باشیم که دوست دارن نه دوست داریم.

یادمون دادن، یاد گرفتیم که طوری رفتار کنیم که دوست میدارن نه دوست میداریم

یادمون دادن، یاد گرفتیم که طوری صحبت کنیم که دوست میدارن نه دوست میداریم

یادمون ندادن، یاد نگرفتیم که طوری نگاه کنیم که دوست میدارن ،بلکه دوست میداریم، اینه که کمتر کسی میتونه نگاهشو مخفی کنه، یا یطور دیگه نشونش بده یا ....

گرفته شدن خلاقیت آدمها بخاطر مجبور کردن اونا در آموزششون با روش تکین یا نسخه پیچیدن برای همه با یک نسخه ی واحدِ،این عاملیه که تعداد محصولا ت یکسانِ کارخونه آدم سازی رو افزایش میده. همشون از یک مدل یک نوع طرز فکر یک نوع رنگ یک نوع حرف .... پیروی میکنن.

یجا نوشته بود

کار معلم سیراب کردن اذهان جستجو گر نیست، بلکه کار معلم ایجاد ذهن جستجو گرهههههه.

--------------------------------------
نتیجه گیری کلی از این صحبتها:
بنظرم آدما خیلی دوست دارن که صادق باشن، و همیشه میگن که:

آدم باید صادق باشه.

ولی فکر میکنم تا وقتی که بچه هستن یادشون میره تمام شرایط رو ذکر کنند .
بعداً یادشون میفته که مهمترین شرط اینه که :
آدم باید صادق باشه ، تا جایی که منافعش به خطر نمیتوفته.

و اضافه کردن شرایط و تبصره یعنی بزرگ شدن و هفت خط شدن و پلید شدن و ......


یه سئوالی

در خط آخر قسمت اول این پست منظور از ضمیر متصل "ش " کیست؟
1- چشم
2- من
3- خودش
4- تمامی موارد

:))


خودش! خود اون آقایی که تو جنگ کشته شده بود!

زهرا دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ

فکر کنم مشکل اصلیت تعارض دورویی و نفاق با صداقت و روراستی باشه تا تفاوت حرف دل و نگاه با حرف زبان
چون به هر حال بعضی وقتا هم که حرف واقعی دلو به زبون میاری چندان چیز جالبی از آب در نمیاد. هر چند که اون حرفه راست بوده باشه

زهرا سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ق.ظ

تو نه تنها مارو دیگه تحویل نمی گیری و جواب اس ام اس هامونو نمی دی بلاگتم دیگه تحویل نمی گیری:(((((((((((( خب افسردگی می گیریم دق می کنیما!!!
امروز حین غیبت کردن پشت سرت
(اخ که چه کیفی داد!‌گوشت شد به تنمون. جات خالی. . .) با بچه ها تصمیم گرفتیم با اس ام اس های بی جواب موندمون دفتر خاطرات درست کنیم روز عروسی بهت هدیه بدیم:ی:ی:ی

a30 سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ

ای بابا مثل اینکه این مسئله داره به جا های باریک میکشه...

زهرای عزیز
خدا ی نکناد که افسرده بشید و دق کنید .
بخاطر عدم افسردگی و عدم دق کردگی راههای دیگری رو پیشنهاد میکنم
که
خیلی راحتتر و سریعتر ه و احتمال عدم موفقیتش هم بسیار بسیار پایینه یعنی در حدود صفر ه ،


و اما راههای راحت شدن:

1- استنشاق بوی جوراب کارگری که 4 ماه ِ حموم نرفته و کفشش رو هم از پار در نیاورده (حتی یک لحظه و حتی موقع خواب).

2- شرب ِ یک جرعه از عرق جبین (البته توصیه اکید آن است که عرق متعلق به زیر بغل باشد و تعدادی هم موی در آن غوطه ور باشد.- تعداد بیشتر موی ، مدت اثر را کوتاهتر مینماید-)این کارگر هم در بسیاری از موارد کارساز بوده است.

3- اگر راه حل اول با موفقیت همراه نبود و وقت کافی در اختیار داشتید و اصرار به استفاده از راه های استنشاقی داشتید، میتوانید به مدت یک شب در اتاقی که تعداد 10 عدد از این کارگران (خاصه نوع لرش) در آن بسر میبرند ، شبی را به صبح رسانید و نفسهای عمیق پی در پی بکشید.

4-و اما کسانی که به علت سرما خوردگی ، مجرای تنفسی آنها مسدود شده است میتوانند این روش را استعمال نمایند.

لوازم مورد نیاز:
1- پیراهن برادران بسیجی ، خصوصا نوع مداحش که تمامی قسمتهای محدب و مقعر بدنش از زیر پیراهنش نمایان ،معلوم و مشهود است و قسمت زیر بغل ایشان همچون دریاچه نمک خیس یا شوره زده است. به علت عدم تشویش اذهان عمومی از توصیف سایر قسمتها چشم پوشی میکنیم.
2- لازم به ذکر است که می بایست یقه پیراهن مذکور از نوعی 3 سانت بوده و بایستی عدم اتو زدگی در سرتاسر پیراهن مشهود باشد.
3- زبان
4- برادر بسیجیِ مداح به میزان لازم

طریقه استفاده:

مرحله اول
در ابتدا از برادر بسیجی خواسته شود که پیراهن را بر تن کرده و شروع به یک فعالیت شدید کنن (بهتر است که برای احتیاط واجب ، تعداد 20 نفر از این گونه را در اتاقی به ابعاد 1*1 جای داده وتمام منافذ را مسدود کرد و از آنها خواسته شود که فعالیت را بصورت دست جمعی انجام دهند- نیازی به کار دیگری نیست ، خودشان کارشان را بلدند-)

مرحله دوم
بلافاصله پیراهن را از تن آنها بیرون کرده( نه، نه، این کار مشکل شرعی داره) پس میگیم خودشون زحمت بکشن پیراهنشون را از تن بیرون کنن و آن را تحویل دهند.

مرحله سوم
درمرحله بعد، یک لیس جانانه از یقه این پیراهن که اکنون خیس خیس شده است میزنیم ، تا به وستای یقه نرسیده ، به خواسته خود خواهید رسید.
...

:))))


این راه کارها تنها نمونه هایی از آرشیو غنی ما بود، راههای متنوع دیگری نیز موجود است که در صورت لزوم بفرمایید تا ارائه کنیم.
:))))))


شوخیی بیش نبود ، ایشالله که 1000 سال زنده باشی و پاینده و شاد.
فقط بخاطر رهایی از حالت افسردگی بود و بس.
با احترام

زهرا چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 ق.ظ

کمال هم نشین در شما هم اثر کرده:)))))
روحمان شاد شد و خندیدیم و حالمان به هم خورد ولی هم چنان خندیدم و . . .
ضمن تشکر فراوان از تلاش های مذبوحانه شما در جهت جبران غیبت های فاطمه به عرض می رسانم که :
ما هم چنان خودشو می خوایم:(((

a30 چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:16 ب.ظ

به زهرا

تلاشی نیست
تلاشی نبوده
تلاشی نخواهد بود

یه موقعی یکی به یکی گفت (البته بعد از کلللللیییییییی بحث و جدل و توضیح و مقدمه چینی و مثال و....) ، الان نمیتونی توضیحاتم رو متوجه بشی، چون زمان میبره.

بعد از برده شدنِ زمانی، اون یکی برگشت و به اون یکی گفت: راست میگفتی ....

:(
الان نمیتونم توضیح بدم، ولی براتون آرزو میکنم که در جامون قرار بگیرید به زودی تا شاید ...

به هر حال خالصانه ترین و صادقانه ترین آرزوهای ما ، همیشه و در همه حال ارزانی تمامی دوستان

زهرا سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:49 ق.ظ

بله خب شاید تغییر جایگاهها باشه
هر چی که هست ما کماکان چاکریم
خوشبخت و شاد باشین

a30 سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ

به زهرا

هرچی باشه یا نباشه،
ما به داشتن دوستای خوبی چون شما افتخار میکنیم.
و فقط توضیحی جهت روشن شدن قضیه ، ما را مقصود بیش نبود.

ممنون، نه یه کم دو کم، بلکه کلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللی یه کم دوکم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد