راحت میشه حرف زد...کسی رو دلداری داد و از خیر بودن نشدن کارها گفت...از به صلاح بودن و کمک های خدایی..راحت میشه کسی رو با حرف های قشنگ امیدوار کرد...راحت میشه با جمله ها اتفاقات رو جور دیگه ای نشون داد... ناراحتی! جاییه که قراره به خورد خودت بدی این حرفها رو و باور کنی...باور...!

خدایا امروز رو از یاد نخواهم برد...نمی خوام مصداق آیه ای باشم که گفتی فقط موقع سختی به یاد خدا هستند....

نظرات 4 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:40 ق.ظ

سلام؛

وقتی چندتا نمونه از امروزها رو ببینی،تجربه کنی، حس کنی(با تمام وجود)، اون موقع قبولوندشون به خودت خیلی خیلی راحت میشه، چون چیزیه که قبلا تجربش و داشتی. سعی کن این از یاد نبردنه، همیشگی باشه...

تو این روزها و شبا،
بد جوری محتاج دعا شدنیم...

یا حق

زهرا سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:49 ق.ظ

چی شدی؟!!:(

خودم سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:54 ب.ظ

هیچی... :دی
در حقیقت اتفاق خوبیه...طرحم بالاخره درست شد!

زهرا پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 ب.ظ

فاطمه تازه می فهممت:( چون طرح منم یک هفته است شروع شده
مشکلات تورو ندارم ولی این جا هم داستانی دارما! یک بخش مهم کارهای من انبارداریه:(((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد